علیرضا خویه | مدرس csiBridge و SAP | بازنشر مطلب تنها با ذکر منبع مجاز می باشد.
با آگاهی از خرابی ها و آسیب پذیری های متداول پل ها در زلزله های گذشته، می
توان دید خوبی نسبت به رفتار پل ها و همچنین نقاط ضعف پل های موجود پیدا کرد. با
مشاهده ی این خسارت ها و خرابی ها می توان به ماهیت بندهای آیین نامه های پل سازی
پی برد.
عوامل زیادی در
خرابی و آسیب پذیری پل ها دخیل هستند. هر زلزله برای پل ها به منزله ی یک
آزمایشگاه بزرگ تلقی شده و باعث بهبود و تغییر ضوابط آیین نامه های پل سازی می
شود.
این که پل ها در چه
دوره ای ساخته شده اند، اهمیت بسیاری داشته و در تخمین آسیب پذیری پل ها بسیار
موثر خواهد بود. پل هایی که ضوابط کنونی آیین نامه ها را ارضا می کنند، رفتار به
مراتب مناسب تری نسبت به پل های قدیمی دارند. بزرگ راه Hanshin در شهر کوبه ی ژاپن نمونه ی روشنی از اثر دوره ی زمانی ساخت پل بر
خسارت وارده می باشد. پل مسیر 3 در فاصلهی سال های 1965 تا 1970 ساخته شد و به
موازات این پل و در نزدیکی آن، پل مسیر5 در سال 1990 کامل شد. با وجود این که پل
مسیر5 به لحاظ ساختگاهی در وضعیت بدتری وجود داشت ولی عملکرد به مراتب مناسب تری
از پل مسیر3 نشان داد.
اگر بخواهیم خسارت های پل ها در زلزله های گذشته را دسته بندی نماییم می توان
آن ها را در 2 دسته ی زیر قرار داد:
1.
خسارت های اولیه ( Primary damage )
خسارت هایی که
مستقیماً به دلیل لرزش زمین ایجاد شده اند و منجر به خرابی بخشی از پل یا کل پل
شده اند
2.
خسارت های ثانویه ( Secondry damage )
خسارت هایی که به
دلیل خرابی سازه ای قسمت دیگری از پل تحت اثر لرزش زمین ایجاد شده اند. این خسارت
ها به دلیل بازتوزیع عکس العمل داخلی روی سایر قسمت های پل به وجود آمده اند